سلام
اسم امروز باران هستش می خواییم باهم بخونیم.
بارون،بارون،بارون
بارون میباره نم نم
از اسمون می یاد بارون نم نم
ما دوتا با همیم
همه جا حتی زیره بارون
بدون چطر وسط بارون
بارون ما دوتا رو بهم رسوند
سلام
اسم امروز باران هستش می خواییم باهم بخونیم.
بارون،بارون،بارون
بارون میباره نم نم
از اسمون می یاد بارون نم نم
ما دوتا با همیم
همه جا حتی زیره بارون
بدون چطر وسط بارون
بارون ما دوتا رو بهم رسوند
کمی برایم
عشق دم کن
عطر عاشقانه اش
با من
قند بوسه هایش
با تو …
عشق همان عطری ست
که از تو بر شانه ام می ماند
عطر نیستی که پریدن بدانی
تو را از من بشویند
آب میروم..
❣️❣️❣️متن عاشقانه برای عاشقا❣️❣️❣️
کاش میشد به جای فصل امتحانات
فصل آغوش یار را هم داشتیم…
آنوقت خرداد
شهریور
دی
همه را مردود میشدم
و تا ابد حبس در آغوشت میشدم…
the writer = mortaza
Director & producer = amir0111
در باران ...
همه تندتر راه می روند !
تنها منم که ایستاده ام
و با چشمانم به تو فکر می کنم !
آنقدر دوستت دارم که
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد !
the writer = mortaza
Director & producer = amir0111
زندگی می کنم و برایش دلیل هم دارم
دوست داشتن تــــــــــــــــــــــو …
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست
وتمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران…..
وپاکتر از آیینه ؛به وجود پر مهر تو می بالم……
وتو را آن گونه که میخواهی دوست دارم..
ای مهربان پرنده خیالم
با یاد تو؛به اوج آسمانها پر خواهد گشود…
وزیباییت را به رخ فرشتگان خواهد گشود
تبسمی از تو کافیست که از هیچ به همه چیز برسم…
ثروتمـندترین انساـم ..
مرخصی ندارد
حتی وقت استراحت ندارد
حقوق و مزایا ندارد
بیمه ندارد
ترفیع و پست و مقام ندارد
استعفا یا اخراج شدن ندارد
بازنشستگی و از کار افتادگی هم ندارد
با این حال دوست داشتنی ترین شغل دنیاست، عاشق تو بودن !
لحظه هایم مـــال تــو ..
بـه قیمت صـفر " تومن"
همین که
"تـــو" کنـــار "مـن" باشی
بسه
the writer = mortaza
Director & producer = amir0111
من از قبل “باخته” بودم
“مچ انداختن”
بهانه ای بود؛
برای گرفتن دوباره ی “دست تو”
عشق یعنی طوری نگاهت می کنم
که انگار تنها آدم دنیا هستی !
بهانه هم اگر می گیری ...
بهانه ی مرا بگیر !
من تمام خواستن را وجب کرده ام
هیچکس
هیچکس به اندازه من
عاشق تو و بهانه هایت نیست !
کجای چهار فصل نام تو می گنجد . . .؟
رویش از توست
بهار، بهانه، باران هم !
تو ...
فصل پنجم شاعرانه های منی ...!
هیس !!! ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ …
من ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
"ع ش ق"
واژه ی غریبیست عشق...
لحظه ای آبادت می سازد، لحظه ای ویران!
لحظه ای پادشاهی، لحظه ای گدا
پر است از فراز و نشیب، دوری و نزدیکی
تضاد و تفاهم، شک و یقین...
عجیب قدرتمند است و جادو می کند!
خانه ات آباد، ویرانگر لحظه هایم
برقرار باشی در دلم تا همیشه
ای فاتح شبهای با تو بودنم
... ای عشق...
امروز حرفهایم آنقدر شیرین است
که فکر میکنم ...
در دهان من تو لب وا کرده ای !
گاه می توان تمام زندگی رادرآغوش گرفت...
فقط کافیست...
تمام زندگیت..
یک نفر باشد!
the writer = mortaza
Director & producer = amir0111